کد مطلب:133238 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:213

آنچه هست
تا اینجا خلاصه بسیار فشرده ای از آنچه «باید» بهره ی ما از انقلاب كربلا باشد، نگارش یافت و اینك به درس هایی كه بین جامعه ی شیعه «هست»، می پردازیم.


گفتیم: هر كس به اندازه استعداد خود از هر واقعه درس می گیرد و اگر ما نتوانسته ایم از امام حسین علیه السلام و انقلاب كربلای او در شؤون مختلف زندگی خود درس بگیریم و تنها به روضه خوانی و زیارت رفتن و امثال آن اكتفا كرده ایم، دلیل بر آن است كه ما تنها به همان قسمت از داستان قناعت كرده ایم كه بیشتر جنبه ی عاطفی و احساسی دارد، نه جنبه ی فكر و اندیشه. كاری كه ما می كنیم و بدان فخر و مباهات داریم، هر چند بر مبنای دستورات و شیوه ی ائمه معصومین علیهم السلام است و از نظر نیت، خوب و پسندیده است، ولی رابطه ی ما با انقلاب كربلا و حدود درك ما از این قیام مقدس، مثل سایر ادراكات و روابط ما با شؤون مختلف دینی مثل نماز ما و روزه ی ما و مسجد ساختن ما و مثل هر كار دیگری كه مربوط به دین می شود، ناقص و بی روح و آمیخته با خرافات و آلوده به اغراض و در جهت افراط و تفریط است.

مرثیه خوانی و گریه برای مصایب امام حسین علیه السلام و زیارت قبور شهدای پر افتخار كربلا كه در روزگار ائمه علیهم السلام بزرگترین سوژه ی تبلیغاتی علیه ظلم و ستم بود، امروز از سوی بعضی، به صورت كار و كاسبی در آمده و در كشاكش رقابتها افتاده است!...

مكتب انقلابی امام حسین علیه السلام در افكار ما كه آلوده به خود پرستی و راحت طلبی است، به صورت صحنه ی رقت باری كه تنها سوز و آه ناله و گریه و زاری بر آن حكومت می كند مجسم شده است و بهره ی ما از این مدرسه عظیم، تنها چند تصویر مبهم از مظلومیت خاندان عصمت و طهارت است.

امام احرار علیهم السلام را چنان مجسم كردیم كه تا لحظه ی آخر برای یك قطره ی آب، ضجه و زاری می كرد و زینب علیهم السلام را به صورت زن بیچاره و دربه دری در آوردیم كه التماس می كند حالا كه می خواهیم برادرم را بكشید، بگذارید پایش را به طرف قبله دراز كنم و امام زین العابدین علیه السلام این روح پاك و بلند را «بیمار» خواندیم [1] و ذلیل


نامیدیم و هر چه توانستیم مصایب را شدیدتر خواندیم و شنیدیم و ندبه و گریه سردادیم و به زاری پرداختیم و با این همه، یك حرف هم از الفبای مكتب انقلابی او نیاموختیم و روح نهضت حسینی علیه السلام را دریافت نكردیم. دسته های سینه زنی پر عرض و طول راه انداختیم و خطاب به امام، دسته جمعی چنین خواندیم:



ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی!

گویا غریب بودی و مادر نداشتی!



شاعری از ما راجع به امام سجاد علیه السلام چنین گفت:



چشم فلك اسیر چو سجاد ما ندید

با دست بسته نور خدا كس روا ندید



زنجیر و غل به دیده ی دل هیچ گردنی

مجروح تر ز گردن آن رهنما ندید



ارض و سما غریب فزون دید و دربدر

چون او غریب و دربه در و مبتلا ندید!!!



اگر هم نویسندگان و گویندگان درصدد بیان عظمتی از امام برآمدند، به مطالب نا آشنا و غیر مسلم پرداختند و گریه و زاری آسمان و زمین و خون باریدن آسمان و امثال آن را شاهد مثال آوردند و از «ذوالجناح» و ابراز تأثرات انسانی (!) او داد سخن دادند.

دروغ پردازها و افسانه سرایان نادانی نیز در این میانه «قاسم» را در میدان كربلا داماد كردند و «زعفر جنی» را برای یاری امام فراخواندند و برای آنكه چهلم امام رونق بیشتری داشته باشد، اهل بیت علیهم السلام را فوری در اربعین به كربلا بازگشت دادند و هزاران پیرایه به داستان كربلا بستند و دوست و دشمن را به خنده و شماتت و نیش و كنایه وادار كردند. و با این همه، امام را قربانی نافرمانی ها، معصیت ها و خرابكاری ها خویش دانستند و چنین پنداشتند كه زن بدكاره ای تنها برای آنكه دود مطبخ امام حسین علیه السلام به چشمش فرورفت، آمرزیده شد و به بهشت رفت.

بدین ترتیب، جامعه ی ما با تفسیرهای غلط و درك های ناپخته و ناروا، امامی را كه نماینده ی پاكی و طهارت، عظمت روح و مناعت طبع و شهامت و شجاعت بود، دلال مظلمه ها دانست و شفیع بدكاران و ناپاكان پنداشت و آن كس كه برای مبارزه ی با ناپاكی و انحراف، جان خویش را قربان كرده بود، - نعوذ بالله - به صورت شفیع ناپاكی درآمد! افسوس! كه امامی عظیم و راهبری توانا و پرچمداری با عظمت چون


امام حسین علیه السلام و مردان و زنان آزاده ای چون زینب علیهم السلام و زین العابدین علیهم السلام با آن تاریخ درخشان و آن برنامه ی روشن، در فكر ما چنین قلب ماهیت یافتند و ما، درست، در جهت معكوس اهداف عالیه ی آن برگزیدگان عالم خلقت، فكر و عمل كردیم. و اینها همه شاهد درك های ضعیف و رشد نیافته ی ماست...

... گفتیم مرثیه خوانی و گریه برای مصایب اهل بیت، دستور پیشوایان دینی است؛ این دستور حكیمانه كه پیوسته خاطره ی یك قیام خونین ضد ظلم و ستم را با تمام محتوای آن از صدق و اخلاق و معنویت در اندیشه ی ما زنده نگه می دارد، اگر به درستی و با شرایط و با توجه همه جانبه به سایر شؤون دینی عملی شود و اگر با درك صحیح و بزرگداشت مقام پیشوای عالی قدر شهیدان علیه السلام و دودمان سربلند او توأم باشد و اگر از اغراض نادرست و افكار ناپاك، پاك گردد، می تواند، همان گونه كه در گذشته، نقش خود را در جهت تهییج افكار و تلقین روح فداكاری و بزرگواری و دفاع از حق ایفا كرد و موجب سرنگونی دودمان بنی امیه و تحكیم موقعیت ائمه مهدیین علیهم السلام و بقای اسلام و نشر معارف اسلامی شد، اینك نیز همان رسالت را انجام دهد.

و لذا ما با وصف همه ی انتقاداتی كه از نحوه ی درك و رفتار مربوط به این سنت دیرینه داریم و معتقد به یك سلسله اصلاحات قطعی و سریع ودر این شأن عظیم اجتماعی و مذهبی هستیم، در اصل مسأله، بر آن عقیده ای هستیم كه در سطور فوق بدان اشاره كردیم.


[1] مرحوم دكتر آيتي نقل مي كند كه يكي در مجله ي اطلاعات در مقام انتقاد از مأمورين دولتي نوشته بود: «مأمورين ما يا «شمر» ند يا امام زي العابدين بيمار!، مملكت به حضرت عباس احتياج دارد!»، فقيد سعيد، اين جمله را شاهد درك نادرست ما، ما از امام سجاد (ع) مي داند.